لغتنامه دهخدا
بازبردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب )واپس بردن . (ناظم الاطباء). بردن دوباره و از نو سوی کسی بردن . پس بردن . عقب بردن . رجعت دادن . مراجعت دادن . برگرداندن : و هرکه از آن زر برگیرد و بخانه برد مرگ اندر آن خانه افتد تا آنگه که آن بجای خود بازبرند. (حدود العا