بازتابگر پخشیدهdiffuse reflectorواژههای مصوب فرهنگستانهر سطحی که ناهمواریهایش در مقایسه با طولِموج تابش، فرودی باشد و درنتیجه پرتوهای بازتابیده از آن در جهتهای مختلف پراکنده شود
بازتابگرreflector 1واژههای مصوب فرهنگستاندر فاصلهیابی الکترونیکی، سطح یا ترکیبی از سطوح که پرتوِ رسیده را در همان جهت به فرستنده بازگرداند متـ . بازتابنده
پسبازتابگرretroreflectorواژههای مصوب فرهنگستانابزاری اپتیکی که باریکۀ نور را در همان راستای فرود بازمیتاباند
بازتابگر گوشهایcorner reflectorواژههای مصوب فرهنگستانگوشهای که از دو یا سه صفحۀ مسطح متعامد تشکیل شده است و امواج الکترومغناطیسی را مستقیماً به سمت منبع برمیگردانَد
بازتابگرreflector 1واژههای مصوب فرهنگستاندر فاصلهیابی الکترونیکی، سطح یا ترکیبی از سطوح که پرتوِ رسیده را در همان جهت به فرستنده بازگرداند متـ . بازتابنده
بازتابگرreflector 1واژههای مصوب فرهنگستاندر فاصلهیابی الکترونیکی، سطح یا ترکیبی از سطوح که پرتوِ رسیده را در همان جهت به فرستنده بازگرداند متـ . بازتابنده
پسبازتابگرretroreflectorواژههای مصوب فرهنگستانابزاری اپتیکی که باریکۀ نور را در همان راستای فرود بازمیتاباند