بازداریلغتنامه دهخدابازداری . (حامص مرکب ) نگاهداری باز. (ناظم الاطباء). بازیاری . عمل بازدار. رجوع به بازدار شود.
بازداریدیکشنری فارسی به انگلیسیban, block, determent, deterrence, discouragement, dissuasion, hindrance, holdup, inhibition, prevention, prohibition, restraint, veto
بازداری 1blocking 2واژههای مصوب فرهنگستانجلوگیری از عملکرد یک قاعدۀ واژهسازی بر روی واژهای مشخص به دلیل وجود واژهای مشابه با آن
بازداری 2containment 1, contained useواژههای مصوب فرهنگستاناقدامات و دستورالعملهایی که تماس ریزاندامگانهای تغییریافتۀ ژنی یا بیماریزا را با محیط خارجی محدود میکند
بازداری اطلاعاتیinformation denialواژههای مصوب فرهنگستانجلوگیری از دسترسی سامانۀ اطلاعاتی دشمن به اطلاعات مؤثر ازطریق القای اطلاعات غلط به سامانههای پردازش اطلاعات وی
بازداریلغتنامه دهخدابازداری . (حامص مرکب ) نگاهداری باز. (ناظم الاطباء). بازیاری . عمل بازدار. رجوع به بازدار شود.
بازداریدیکشنری فارسی به انگلیسیban, block, determent, deterrence, discouragement, dissuasion, hindrance, holdup, inhibition, prevention, prohibition, restraint, veto
بازداریلغتنامه دهخدابازداری . (حامص مرکب ) نگاهداری باز. (ناظم الاطباء). بازیاری . عمل بازدار. رجوع به بازدار شود.
بازداریدیکشنری فارسی به انگلیسیban, block, determent, deterrence, discouragement, dissuasion, hindrance, holdup, inhibition, prevention, prohibition, restraint, veto
ضریب بازداریretention factorواژههای مصوب فرهنگستاننسبت مقدار مادۀ حلشده در فاز ایستا به مقدار آن در فاز متحرک