بازماندگی فنّاورانهtechnological lock-outواژههای مصوب فرهنگستانعدم توان رقابت یک یا چند فنّاوری در بازار خاص بهدلیل قفلشدگی فنّاورانه
بازماندگیلغتنامه دهخدابازماندگی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عقب ماندگی . (ناظم الاطباء). || گرفتاری : برف و باران و صاعقه پدید آمد، پیش اصفهبد فرستاد که ما رابازماندگی است و لشکر مرا علف نیست ، جواب داد که من حکم آسمانی بازنتوانم داشت ، اما
نهشتۀ بازماندیresidual depositواژههای مصوب فرهنگستان1. مواد بازمانده از هوازدگی درجا 2. کانسار تشکیلشده در رُس براثر تبدیل ترکیبهای فلزی، مانند منگنز، آهن، سرب یا روی به شکلهای اکسید ناشی از هوازدگی سطحی یا نزدیک به سطح
بازماندهفرهنگ فارسی عمید۱. به جا مانده: آثار بازمانده از دورۀ هخامنشیان.۲. آنکه پس از مرگ کسی باقی میماند؛ خویشاوندان فرد درگذشته.۳. عقبافتاده.۴. [قدیمی، مجاز] بینصیب؛ محروم.
بازماندگیلغتنامه دهخدابازماندگی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عقب ماندگی . (ناظم الاطباء). || گرفتاری : برف و باران و صاعقه پدید آمد، پیش اصفهبد فرستاد که ما رابازماندگی است و لشکر مرا علف نیست ، جواب داد که من حکم آسمانی بازنتوانم داشت ، اما
بازماندگیلغتنامه دهخدابازماندگی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عقب ماندگی . (ناظم الاطباء). || گرفتاری : برف و باران و صاعقه پدید آمد، پیش اصفهبد فرستاد که ما رابازماندگی است و لشکر مرا علف نیست ، جواب داد که من حکم آسمانی بازنتوانم داشت ، اما