بازنمودrepresentation 1واژههای مصوب فرهنگستانساختاری ذهنی از اطلاعات رمزگذاریشده که با شیء یا مفهومی همخوانی دارد
بازنمود دادههاdata representationواژههای مصوب فرهنگستانارائۀ دادهها در قالبی مانند نمودار و جدول و اعداد
بازنمودنلغتنامه دهخدابازنمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) دوباره نمودن . (ناظم الاطباء). دوباره نشان دادن : رخی کزو متصور نمیشود آرام چرا نمودی و دیگر نمی نمائی باز. س
بازنمودنیلغتنامه دهخدابازنمودنی . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ] (ص لیاقت ) گفتنی . آنچه درخور اظهار کردن است . آنچه باید اطلاع داده شود : خواجه را از راه غور بغزنین باید آمد تا ما را ببیند و بمشافهه آنچه بازنمودنی
دادههای بازنمودهrepresented dataواژههای مصوب فرهنگستاندادههای ارائهشده در قالبهایی چون نمودار وجدول و اعداد
بازنمود دادههاdata representationواژههای مصوب فرهنگستانارائۀ دادهها در قالبی مانند نمودار و جدول و اعداد
اطلاعنگاشتinformation graphics, infographicsواژههای مصوب فرهنگستانبازنمود نگاشتاری اطلاعات یا دادهها یا دانش
پتانسیل کِشَندیtidal potentialواژههای مصوب فرهنگستانبازنمود نیروهای کِشَندی بهصورت مؤلفههای یک میدان بُرداری
بازنمودنلغتنامه دهخدابازنمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) دوباره نمودن . (ناظم الاطباء). دوباره نشان دادن : رخی کزو متصور نمیشود آرام چرا نمودی و دیگر نمی نمائی باز. س
بازنمودنیلغتنامه دهخدابازنمودنی . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ] (ص لیاقت ) گفتنی . آنچه درخور اظهار کردن است . آنچه باید اطلاع داده شود : خواجه را از راه غور بغزنین باید آمد تا ما را ببیند و بمشافهه آنچه بازنمودنی
بازنمود دادههاdata representationواژههای مصوب فرهنگستانارائۀ دادهها در قالبی مانند نمودار و جدول و اعداد
بازنمودهای جمعیcollective representationsواژههای مصوب فرهنگستاناندیشهها و باورها و ارزشهای برساختۀ یک جامعۀ بشری که با تصورات تکتک افراد آن یکسان نیست