بازوزنانلغتنامه دهخدابازوزنان . [ زَ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) بازوزننده . در حال بازو زدن . بمجاز بال زننده . شناکننده : اجل بازوزنان هر سو همی رفت به خون اندر چو مردان شناور. ازرقی (از آنندراج )
بازولغتنامه دهخدابازو. (اِ) قسمتی از دست است که از دوش تا آرنج را شامل است ، در اوستا بازو ، درسانسکریت با هو «بارتولمه 956» در گیللی بازوء ، یرنی و نطنزی بازو «ک ، 1 ص 338»، دزفولی و شوشتری