بازگردانلغتنامه دهخدابازگردان . [ گ َ ] (نف مرکب ) رجعت دهنده . (ناظم الاطباء). - بازگردان شدن ؛ واپس افتادن . در رنج افتادن از نکس بیماری . (ناظم الاطباء).
رگۀ بازگردان باروریfertility restorer line, restorer lineواژههای مصوب فرهنگستانرگهای که ژنهای هستهای آن باروری را به رگههای نرعقیم میانیاختهای بازمیگرداند و با رگۀ آ برای تولید بذر دورگه تلاقی داده میشود متـ . رگۀ آر R-line
بازگردانیrestorationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند برگرداندن بومسازگانها یا زیستگاهها به ساختار و ترکیب گونهای اولیة آنها
بازگردانلغتنامه دهخدابازگردان . [ گ َ ] (نف مرکب ) رجعت دهنده . (ناظم الاطباء). - بازگردان شدن ؛ واپس افتادن . در رنج افتادن از نکس بیماری . (ناظم الاطباء).
بازگردانلغتنامه دهخدابازگردان . [ گ َ ] (نف مرکب ) رجعت دهنده . (ناظم الاطباء). - بازگردان شدن ؛ واپس افتادن . در رنج افتادن از نکس بیماری . (ناظم الاطباء).