بازگرفتگیلغتنامه دهخدابازگرفتگی . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) بندآمدگی . حبس . احتباس : افسنطین ... بازگرفتگی حیض را بگشاید. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
بازرفتهلغتنامه دهخدابازرفته . [ رَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) بازگشته . برگشته . رفته : در خانه ٔ من ز ساز رفته بازآمده گیر و بازرفته . نظامی .و رجوع به رفته شود.