بازگشالغتنامه دهخدابازگشا. [ گ ُ ] (اِ مرکب ) قوت ممیزه ٔ انسانی . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
سقف بازشوconvertible top, fabric hood, canvas top, folding top, soft top, fabric topواژههای مصوب فرهنگستانسقف غالباً برزنتی جمعشوندۀ خودروهای روبازشو
شبکة مخلوط رمزگشاییdecryption mixnetواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شبکة مخلوط که در آن ورودیهای هر مرحله با استفاده از کلید خصوصی متناظر با آن مرحله بازگشایی میشوند
بازرس سانحۀ پلbridge strike nomineeواژههای مصوب فرهنگستانفردی خبره که دارای مهارت کافی برای ارزیابی کارشناسانه و تأیید سلامت خط آهن روی پل ضربهدیده و بازگشایی مسیر است