بزابزلغتنامه دهخدابزابز. [ ب ُ ب ِ ] (ع ص ، اِ) زورآور بددل . || غلام سبک روح در سفر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بُزبُز. (منتهی الارب ). رجوع به بزبز شود.
بزبزلغتنامه دهخدابزبز. [ ب ُ ب ُ ] (ع ص ، اِ) زورآور بددل . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بُزابِز. (منتهی الارب ). || غلام سبک روح در سفر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بُزابز. (منتهی الارب ).
باجاباجلغتنامه دهخداباجاباج . (اِخ ) دهی جزء دهستان مواضع خان بخش ورزقان شهرستان اهر در 175هزارگزی جنوب ورزقان و ده هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. کوهستانی ، معتدل . سکنه ٔآن 645 تن . آب از چشمه و محصول آن غلات است . شغل اهالی زرا
بازیافت 2recycling 2, re-use processواژههای مصوب فرهنگستانتغییر شکل مواد غیرقابلاستفاده، در یک سامانة رفتارمند، برای کاربرد مجدد متـ . بازیابش