برش بازیابیsalvage cutting/salvage cut, salvage felling, salvage loggingواژههای مصوب فرهنگستانبرداشت درختان مرده یا درحالمرگ، پیش از آنکه ارزش تجاری چوب آنها از دست برود
سرنخ بازیابیretrieval cueواژههای مصوب فرهنگستانمحرک یا عاملی کمکی که حافظه را در یادآوری یاری میکند
مدت بازیابیrecovery timeواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان لازم بین دو نوبت عصارهگیری اسپرسو برای آنکه دمای لازم دوباره ایجاد شود
نارسایی بازیابیretrieval failureواژههای مصوب فرهنگستانناتوانی در به یاد آوردن اطلاعات موجود در حافظه