بازیانیلغتنامه دهخدابازیانی . (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه در 13 هزارگزی جنوب کوزران و 3 هزارگزی کاکیها و در دامنه واقع است . ناحیه ای است سردسیر و 80 تن سکنه دارد. آب آن از چاه
بوزانیلغتنامه دهخدابوزانی . (ص نسبی ) منسوب به بوزانه است که قریه ای است از قرای اسفراین . (لباب الانساب ) (الانساب سمعانی ).
بیزانیلغتنامه دهخدابیزانی . [ ] (اِخ ) منسوب است به بیزان . کاتب اسکافی از اهل بغداد بود و یکی از شیوخ شیعه . (از انساب سمعانی ).
بازگونگیلغتنامه دهخدابازگونگی . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) مخالفت . عدم موافقت .(ناظم الاطباء). || دیگرگونی : یکی از بازگونگیش [ جهان ] همانک گل در و پنجه است و نیم صداست چپ نهادند عقد نهصد راراست گیریش نه صد و نه نود است .
بجانیلغتنامه دهخدابجانی . [ ب َج ْ جا ] (اِخ ) ابوالفضل مسعودبن علی از رواة بود. (از معجم البلدان ).
بجانیلغتنامه دهخدابجانی . [ ب َج ْ جا ] (اِخ )ابوالحسن علی بن معاذ مردی فصیح و شاعر و نسابه و ازرواة بود (حوالی 307 هَ . ق .) (از معجم البلدان ).