باد صدوبیستروزهbad-i-sad-o-bistroz, wind of 120 daysواژههای مصوب فرهنگستانبادی قوی با منشأ موسمی (monsoon) که در منطقۀ سیستان از سمتهای شمالغرب تا شمال ـ شمالغرب میوزد متـ . باد سیستان seistan
بیات ست علیلغتنامه دهخدابیات ست علی . [ ب َ ت ِ س َ ع َ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف قشقایی . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 80).
باعث شدندیکشنری فارسی به انگلیسیeffects, effectuate, elicit, elicitation, get, occasion, operate, provoke, send
باعث شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت شدن، موجب شدن، موجباتچیزی را فراهم کردن، اساس نهادن، بالا آوردن، بار آوردن، ایجاد کردن، خلق کردن، تولید کردن هستی دادن، آفریدن، بهوجود آوردن ابداع کردن، اختراع کردن، کشف کردن دلیل چیزیبودن، توضیح دادن پیافکندن، پیریزیکردن، تأسیس کردن، بنیاد نهادن بهراهانداختن، برانگیختن، شروع کردن،