باغلهلغتنامه دهخداباغله . [ غ َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چرداول بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام که در 8 هزارگزی باختر چرداول بر کنار راه اتومبیل رو چرداول به آسمان آباد واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر و دارای 200</spa
باغلهلغتنامه دهخداباغله . [ غ َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 60 هزارگزی باختر کوهدشت و60 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ فرعی خرم آباد به کوهدشت در تپه ماهور واقع است . ناحیه ای است دارای آب و
باغلیلغتنامه دهخداباغلی . (اِ) باغلی تونس . دزی در ذیل قوامیس العرب (ج 1 ص 101) این کلمه را در برابر لغت بورراش فرانسه آورده و بورراش معنی گاو زبان ، لسان الثور، بوغلص و بوغلس دارد.
بیل باغلیلغتنامه دهخدابیل باغلی . (اِخ ) (کوه ...) میانه ٔ بلوک فراشبند و نواحی بلوک دشتی است به فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
باغلی مارامالغتنامه دهخداباغلی ماراما. (اِخ ) دهی است از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس که در 18 هزارگزی باختر گنبد در دشت واقع است . ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 200 تن سکنه ، آب آنجا از چاه تأمین میشود. محصول ع
باغلوچهلغتنامه دهخداباغلوچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان توزجان بخش بوکان شهرستان مهاباد که در 21 هزارگزی جنوب باختری بوکان و 9 هزارگزی باختر شوسه ٔ بوکان به سقز واقع است . ناحیه ای