کارآمدنیلغتنامه دهخداکارآمدنی . [ م َ دَ ] (ص لیاقت ) مفید و بافایده و سودمند. (ناظم الاطباء). بدردخوردنی .
بهره ورفرهنگ فارسی معین( ~. وَ) (ص مر.)1 - بهره بر. 2 - بهره - دار، بافایده . 3 - سودبرنده . 4 - کامیاب .
ورنانلغتنامه دهخداورنان . [ وَرْ رَ ] (ص ) سودمند و بافایده و به کار. || شفاعت کننده و ورنان . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). رجوع به وَرْنان شود.