خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بالکن
لغتنامه دهخدا
بالکن . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) پالگانه . (لغات فرهنگستان ). بالکانه . مهتابی . ایوانچه . خروجی . پالانه . روشن . (یادداشت مؤلف ). پیش آمدگی در طبقه ٔ دوم هر ساختمان که معمولاً بداخل اطاق راه دارد و در حکم یک راهرو کم پهنا در جلو اطاق و سایبانی برای ...
-
جستوجو در متن
-
گالاری
لغتنامه دهخدا
گالاری . (از فرانسوی ، اِ) گالری . اطاق دراز و سر پوشیده . راهرو. بالکن سرپوشیده . محل اجتماع عمومی . بالکن تأتر. آنجا که نیمکت هایی برای تماشاچیان میگذارند. || کلکسیون تابلوهای نقاشی و اشیاء ظریف .
-
پاگرد
لغتنامه دهخدا
پاگرد. [ گ َ ] (اِ مرکب ) ایوان و غلام گردشی سقف دار در غُرفه یا عماری . بالکن سقف دار.
-
اطناف
لغتنامه دهخدا
اطناف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ طَنف و طُنف و طَنَف و طُنُف . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). تندی از کوه بیرون برآمده و آنچه برآید از کوه و سر کوه . (آنندراج ). رجوع به کلمه های مذکور شود. || ج ِ طُنُف ، افریز دیوار یا آنچه از خار...
-
تابوک
لغتنامه دهخدا
تابوک . (اِ) مخارجه ٔ عمارت را گویند. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ). بالاخانه ٔ کوچک که در بالا واقع شود و آن را مخارجه گویند، فرالاوی گفته : هوشم ز ذوق لطف سخنهای جان فزاش از حجره ٔ دلم سوی تابوک گوش شد. (انجمن آرا) (آنندراج ).بیرون داشت عمارتها. (شرفن...
-
مهتابی
لغتنامه دهخدا
مهتابی . [ م َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) منسوب به تابش و پرتو ماه . (ناظم الاطباء). به رنگ مهتاب . بی رنگ . کم رنگ . || چیزی به مهتاب رسیده چنانکه کتان مهتابی یعنی کتان مهتاب رسیده ، ای کتان شق گردیده . || رنگ شکسته . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). زرد کمرنگ...
-
بالکانه
لغتنامه دهخدا
بالکانه . [ن َ / ن ِ ] (اِ) دریچه مشبکی را گویند از طلا و نقره و امثال آن که از درون خانه بیرون را توان دید و از بیرون درون را نتوان دید. (برهان قاطع) (آنندراج ). دری کوچک در دیوار که از او بیرون نگرند و بود نیز که مشبک کنند. (نسخه ای از لغت نامه اسد...