موافقت نامه بین دونفرکه بامانت نزدشخص ثالثی سپرده شودوتاحصول شرایط بخصوص بدون اعتبارباشددیکشنری فارسی به عربیخاص
عزیزالنفسلغتنامه دهخداعزیزالنفس . [ ع َ زُن ْ ن َ ] (ع ص مرکب ) دارنده ٔ نفسی عزیز و ابی . بامناعت . رجوع به عزیزنفس شود.
مغرورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی غرور، سرافراز، مفتخر، بامناعت، نجیب، دلیر پرباد، غره، خودستا، منتگذار، متکبر شخص مغرور، آدم لافزن، فرد مهم، آدم شیکپوش، شخصبزرگزاده، شخص متکبر غراب، مشرف