manipulatingدیکشنری انگلیسی به فارسیدستکاری، دستکاری کردن، اداره کردن، با دست عمل کردن، با استادی درست کردن، بامهارت انجام دادن
manipulateدیکشنری انگلیسی به فارسیدستکاری، دستکاری کردن، اداره کردن، با دست عمل کردن، با استادی درست کردن، بامهارت انجام دادن
manipulatedدیکشنری انگلیسی به فارسیدستکاری شده، دستکاری کردن، اداره کردن، با دست عمل کردن، با استادی درست کردن، بامهارت انجام دادن
manipulatesدیکشنری انگلیسی به فارسیدستکاری می کند، دستکاری کردن، اداره کردن، با دست عمل کردن، با استادی درست کردن، بامهارت انجام دادن
عالجدیکشنری عربی به فارسیبادست عمل کردن , با استادي درست کردن , بامهارت انجام دادن , اداره کردن , دستکاري کردن , شفا دادن , مداوا کردن , دارويي کردن