بتوسطلغتنامه دهخدابتوسط. [ ب ِ ت َ وَس ْ س ُ ] (مرکب ) بواسطه ٔ. به میانجی گری . (ناظم الاطباء). به وسیله ٔ. به کمک . و رجوع به توسط شود.
بطشتلغتنامه دهخدابطشت . [ ب َ ش َ ] (ع اِ) بطشة شدت :اهالی بمقال ... ناطق شده مانند مور بِطَشِت . بَطْشَت و طاس وحشت و دهشت افتاده ... (دره ٔ نادره چ 1341 هَ . ش . انجمن آثار ملی ص 359). و رجوع به بطشة شود.
لردمرلغتنامه دهخدالردمر. [ ل ُم ِ ] (اِخ ) شهردار شارستان لندن که هر سال بتوسط مجامع کارگری انتخاب شود.
من قبلدیکشنری عربی به فارسیبدست , بتوسط , با , بوسيله , از , بواسطه , پهلوي , نزديک , کنار , از نزديک , ازپهلوي , ازکنار , درکنار , از پهلو , محل سکني , فرعي , درجه دوم
احضار ارواحلغتنامه دهخدااحضار ارواح . [ اِ رِ اَرْ ] (ترکیب اضافی ) (علم ِ...) عمل فراخواندن روانهای مردگان بتوسط رابطی .
استامپلغتنامه دهخدااستامپ . [ اِ ] (اِخ ) (کابینه ٔ...) مجموعه ٔ گراورها و ترسیم ها که بتوسط سلاطین فرانسه گردآوری شده و اکنون در کتابخانه ٔ ملی پاریس مضبوط است .