بداعی و کرمانیلغتنامه دهخدابداعی و کرمانی . [ ] (اِخ ) از ایلات اطراف تهران است . رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 112 شود.
بدايةدیکشنری عربی به فارسیاغاز , ابتدا , شروع , تاخت و تاز , حمله , هجوم , اصابت , وهله , اغازيدن , دايرکردن , عازم شدن
جسم ابداعیلغتنامه دهخداجسم ابداعی . [ ج ِ م ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مراد از این کلمه در اصطلاح فلک الافلاک یا فلک اقصی است و بدان جهت آنرا ابداعی گویند که مسبوق به مدت نیست و اول جسمی است که از مفارقات پدید آمده است .
امور ابداعیلغتنامه دهخداامور ابداعی . [ اُ رِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیرطوسی در اساس الاقتباس (ص 355) در مبحث اصناف علل از فن منطق گوید: علتها باشد که صناعی بود مانند علل تخت از نجار و چوب و صورت تختی و جلوس بر وی باشد که طبیعی بود مانند طبیعت که علت فا
فیلمنامۀ ابداعیoriginal screenplayواژههای مصوب فرهنگستانفیلمنامهای که موضوع آن از ذهن فیلمنامهنویس سرچشمه گیرد و از اثری ادبی اقتباس نشود