بذاتهلغتنامه دهخدابذاته . [ ب ِ ت ِه ْ ] (ع ، ق مرکب ) بشخصه . بنفس خویش . بنفسه . (یادداشت مؤلف ).
ارتجالادیکشنری عربی به فارسیبالبداهه , بداهتا , بي مطالعه , تصنيف , کاري که بي مطالعه و بمقتضاي وقت انجام دهند , بالبداهه حرف زدن
خودبهخودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام خودبهخود، خلقالساعه، خودجوش، خودانگیخته بیاختیار، غیرارادی، باطیب خاطر بدون اندیشۀ قبلی، نیندیشیده، نااندیش، شمی، غریزی، بداهتاً، بالبداهه (بالبدیهه) موردی، خاص اتفاقی، بیسبب غیرقابلتقلید بدون آمادگی، ناآماده بدون سابقۀ قبلی