برآمدگی آرَکیalveolar ridgeواژههای مصوب فرهنگستانبرآمدگی بخش تحتانی تنۀ فک بالا یا بخش فوقانی تنۀ فک پایین که آرَکهای دندانها در آن قرار دارند
برآمدگیلغتنامه دهخدابرآمدگی . [ ب َ م َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی برآمده . نتو. حدبه . محدب بودگی . برجستگی . || بلندی و ارتفاع در جایی یا عضوی . || آماس . رجوع به برآمدن و برآمد شود.
برآمدگیدیکشنری فارسی به انگلیسیbank, bulge, bump, excrescence, jog, knob, node, overhang, projection, prominence, protuberance
برآمدگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل مدگی، برجستگی▲ چیز برآمده، بینی، چانه، فک، نوک، دماغ، سیب زنخدان، منقار، آنتن، دکمه، چیز برجسته ◄برجستگی▲ آماس، بادکردگی، ورم
قوس دندانیdental arch, arcus dentalis, dental arcواژههای مصوب فرهنگستانساختار قوسیشکل برآمدگی آرَکی و دندانهای روی آن
بازسازی آرَکalveoloplastyواژههای مصوب فرهنگستاناصلاح و بهسازی ستیغ/ برآمدگی آرَکی بهمنظور آماده کردن آن برای ساخت دندان مصنوعی
بازسازی دهلیزvestibuloplasty, sulcuplasty, vestibular expansionواژههای مصوب فرهنگستانهریک از مجموعهجراحیهایی که در آنها با تغییر محل اتصال ماهیچهها ارتفاع برآمدگی آرَکی را افزایش میدهند
دهلیز لَبیlabial vestibuleواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از دهلیز دهان که بین لب و سطح لبی دندانها یا برآمدگی آرَکی باقیمانده قرار دارد
دندانوارۀ بَرریشهoverlay denture, hybrid prosthesis 2, telescopic denture, bar joint dentureواژههای مصوب فرهنگستاندندانوارۀ کامل یا تکهای که بر روی ریشههای عصبکشیشده سوار میشود و هدف اصلی استفاده از آن کاهش تحلیل برآمدگی آرَکی و ایجاد تکیهگاه مناسب و پایداری بیشتر و حس عمقی بهتر است متـ . بَرریشه overdenture