برازانلغتنامه دهخدابرازان . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج است .155 تن سکنه دارد. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 5).
برازانفرهنگ نامها(تلفظ: barāzān) (براز + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به براز ، منسوب به برازندگی و آراستگی؛ (به مجاز) برازنده؛ نام چند ستاره .
برجانلغتنامه دهخدابرجان . [ ب ُ ] (اِ) (حساب ...)(اصطلاح ریاضی ) مجموع عدد مضروب و مضروب فیه مثلا سه را در سه ضرب کنند حاصل نه میشود پس سه را جذر و نه را جداء و جمله ٔ آنرا برجان گویند. (ناظم الاطباء).