لغتنامه دهخدا
برازیدن . [ ب َ دَ ] (مص ) زیبا نمودن .(شرفنامه ٔ منیری ). خوب و زیبا نمودن . (برهان ) (آنندراج ). زیبیدن . (صحاح الفرس ). نیکو کردن . (فرهنگ اسدی ). طرازیدن . (فرهنگ اسدی ). (برازیدن یک مصدر بیش ندارد). (یادداشت مؤلف ). || سزیدن . شایسته بودن . سزاوار بودن . لایق بودن . در