بربطهاlutesواژههای مصوب فرهنگستانخانوادهای از زهصداهای مرکب مقید که زههای آنها به موازات صفحۀ ساز کشیده میشود
بربطهای دستهبلندlong-necked lutesواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از بربطها که در آنها طول دسته بلندتر از طول بدنه است
بربطهای دستهکوتاهshort-necked lutesواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از بربطها که در آنها طول دسته کوتاهتر از طول بدنه است
چنگ ـ بربطهاharp lutesواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از زهصداهای مرکب مطلق که شکل ظاهری آنها تلفیقی از بربطها و چنگهاست
بان بربیتالغتنامه دهخدابان بربیتا. [ ب َ ] (هزوارش ، اِ) به لغت زند و پازند فیل را گویند و آن جانوری است کلان در هندوستان . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
بربطیلغتنامه دهخدابربطی . [ ب َ ب َ ] (ص نسبی ) که بربط سازد ویا نوازد. بربطزن . بربطنواز. بربطسرای : زهره گر در مجلس بزمت نباشد بربطی در میان اختران چون زاد فی الطنبور باد.انوری .
بربطهای دستهبلندlong-necked lutesواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از بربطها که در آنها طول دسته بلندتر از طول بدنه است
بربطهای دستهکوتاهshort-necked lutesواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از بربطها که در آنها طول دسته کوتاهتر از طول بدنه است
چنگ ـ بربطهاharp lutesواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از زهصداهای مرکب مطلق که شکل ظاهری آنها تلفیقی از بربطها و چنگهاست
سرپنجهpegbox, headstocksواژههای مصوب فرهنگستانقسمت انتهایی دستۀ بربطها و سازهای کمانهای که گوشیها در آن قرار میگیرند
رودستهfingerboardواژههای مصوب فرهنگستانقسمتی از ساز در اغلب بربطها و سازهای کمانهای که بر روی دسته قرار میگیرد و محل انگشتگذاری نوازنده است
دسته 4neckواژههای مصوب فرهنگستان1. قسمتی از ساختمان بربطها و سازهای کمانهای که تغییر طول زههای مرتعش بر آن انجام میشود و معمولاً ساز را بهکمک آن نگه میدارند 2. بخشی از ساختمان چنگها که گوشیها بر روی آن قرار دارند
بربطهای دستهبلندlong-necked lutesواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از بربطها که در آنها طول دسته بلندتر از طول بدنه است
بربطهای دستهکوتاهshort-necked lutesواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از بربطها که در آنها طول دسته کوتاهتر از طول بدنه است
چنگ ـ بربطهاharp lutesواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از زهصداهای مرکب مطلق که شکل ظاهری آنها تلفیقی از بربطها و چنگهاست