مکروهدیکشنری عربی به فارسیمکروه , زشت , ناپسند , منفور , بيزار , مخالف , متنفر , برخلا ف ميل , غيرمشهور , بدنام , غير محبوب
اسلقدیکشنری عربی به فارسیاب پز کردن (تخم مرغ با پوست) , فرو کردن , دزدکي شکار کردن , برخلا ف مقررات شکار صيد کردن , تجاوز کردن به , راندن , هل دادن , بهم زدن , لگد زدن , خيساندن , دزديدن