خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برخوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برخوردن
/barxordan/
معنی
= 〈 برخوردن به کسی (چیزی)
〈 برخوردن به کسی (چیزی):
۱. به طور اتفاقی دیدن کسی (چیزی)؛ مواجه شدن با کسی (چیزی)؛ ملاقات کردن با کسی (چیزی): ◻︎ جان تازه میشود ز لب روحپرورت / هرکسی که «برخورَد» به تو از عمر برخورد (صائب: لغتنامه: برخوردن).
۲. [عامیانه، مجاز] رفتار کسی را توهینآمیز دانستن و رنجیدن: شاید حرف من به او برخورده است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
run
-
جستوجوی دقیق
-
برخوردن
لغتنامه دهخدا
برخوردن . [ ب َ خوَر / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) برخوردار شدن . منتفع شدن . نفعیاب شدن . (غیاث اللغات ). تمتع. استمتاع . فایده دیدن . تمتع بردن . متمتع شدن . بهره بردن . بهره مند شدن . سود بردن . استفاده کردن . کام یافتن . کامیاب شدن . حظ بردن . حظ در نعم...
-
برخوردن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) barxordan = 〈 برخوردن به کسی (چیزی)〈 برخوردن به کسی (چیزی):۱. به طور اتفاقی دیدن کسی (چیزی)؛ مواجه شدن با کسی (چیزی)؛ ملاقات کردن با کسی (چیزی): ◻︎ جان تازه میشود ز لب روحپرورت / هرکسی که «برخورَد» به تو از عمر برخورد (صائب: ل...
-
برخوردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
run
-
واژههای مشابه
-
خوش برخوردن
لغتنامه دهخدا
خوش برخوردن . [ خوَش ْ / خُش ْ ب َ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) خوش ملاقات کردن . ملاقات و برخورد از روی بشاشت داشتن . نیک محضر بودن . مقابل بد برخوردن . (یادداشت مؤلف ).
-
برخوردن به
دیکشنری فارسی به انگلیسی
hit, meet, receive
-
برخوردن اتفاقی به
دیکشنری فارسی به انگلیسی
encounter, fall, stumble
-
به شال قبای کسی برخوردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
disgruntle
-
واژههای همآوا
-
بر خوردن
لغتنامه دهخدا
بر خوردن . [ ب ُ خوَر / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) برخوردن اوراق قمار؛ زیر و رو شدن آنها. رجوع به بر شود.
-
بر خوردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قاطی شدن، مخلوط شدن ۲. راه یافتن
-
بَر خوردن
لهجه و گویش تهرانی
ناراحت شدن: بهش برخورد.
-
بُر خوردن
لهجه و گویش تهرانی
مخلوط شدن
-
جستوجو در متن
-
ور بخاردن
لهجه و گویش مازنی
var beKhaarden ۱روبرو شدن – مقابل شدن ۲ناراحت شدن – برخوردن