بردسیرلغتنامه دهخدابردسیر. [ ب َ ] (اِخ ) نام خره ای در کرمان دارای 197 قریه است . رجوع به بردشیر شود.
بردشیرلغتنامه دهخدابردشیر. [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چنارود بخش آخوره شهرستان فریدن سکنه ٔ آن 280 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
بردشیرلغتنامه دهخدابردشیر.[ ب َ ] (اِخ ) شهریست به کرمان معرب به اردشیر. همان جواشیر است . (جهانگشای جوینی ج 3 ص 149). گواشیر بردسیر. و اهل کرمان آنرا گواشیر گویند. (تاج العروس ).
بردسیریلغتنامه دهخدابردسیری . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب است به بردسیر که شهرکی است از بلاد کرمان . (انساب سمعانی ).
بردسیریلغتنامه دهخدابردسیری . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب است به بردسیر که شهرکی است از بلاد کرمان . (انساب سمعانی ).
یردشیرلغتنامه دهخدایردشیر. [ ی َ ] (اِخ ) مصحف بردسیرشهری به کرمان . (منتهی الارب ). رجوع به بردسیر شود.
بیدخوانواژهنامه آزادبیدخوان(بیدخون)(bidkhon) روستایی با آب و هوای کوهستانی خنک و سرسبز. که در امتداد رودخانه است و روستای هدف گردشگری. واقع در استان کرمان شهرستان بردسیر فاصله از مرکز استان 100کیلومتر فاصله از بردسیر 45کیلومتر
لاله زارلغتنامه دهخدالاله زار. [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ بردسیر کرمان . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 255).
جنزرودلغتنامه دهخداجنزرود. [ ج َ زَ ] (اِخ ) شهری است بکرمان که تا سیرجان و نیز بردسیر سه روز فاصله دارد، و در میان آن دو واقع شده است . (معجم البلدان ) (مراصد).
بردسیریلغتنامه دهخدابردسیری . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب است به بردسیر که شهرکی است از بلاد کرمان . (انساب سمعانی ).