بررسیلغتنامه دهخدابررسی . [ ب َرْ، رَ / رِ ] (حامص مرکب ) بازرسی . تفتیش . تنقیب . (یادداشت مؤلف ). فحص . (یادداشت مؤلف ). پرسش . پرس و جو.- بررسی شدن ؛ تفتیش شدن . بازرسی شدن .|| امعان نظر در نوشته ای . غوررسی و اظهار نظر در
بررسیدیکشنری فارسی به انگلیسیcheck, dissection, evaluation, examination, inquiry, inspection, investigation, overhaul, probe, review, scan, scrutiny, search, study, survey, view
گزینشفرهنگ فارسی عمید۱. انتخاب کردن؛ برگزیدن.۲. بررسی صلاحیت متقاضیان استخدام یا ورود به دانشگاه.۳. (اسم) بخشی از اداره و مؤسسهای که این کار را انجام میدهد.
ردّفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام {عدم انتخاب یک یا همۀ شقوق}، حذف، عدم پذیرش، عدم قبول، پشتپا، تخطئه، تقبیح، انکار گزینش، بررسی صلاحیت، ردّ~ ناخوشنودی، ناخرسندی، عدم رضایت، مذمت، عدم تصویب، عدم تأیید، واخواهی، نارضایتی منع، دفع، جلوگیری، امتناع فسخ، باطلسازی، اقالت (اقاله)، فک، الغا، لغو، ابطال، جِر سلب مس