برسیجیدنلغتنامه دهخدابرسیجیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) بسیجیدن . سیجیدن . آماده کردن . مهیا ساختن . (یادداشت مؤلف ) : شغل همه برسیجی داد همه بستانی کار همه دریابی حق همه بگذاری .منوچهری .