برنجهلغتنامه دهخدابرنجه . [ ب ِ رِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه . سکنه ٔ آن 747 تن است . آب آن از رودخانه ٔ ساروق و محصول آن غلات ، بادام ، حبوب و کرچک است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4).
داغلغتنامه دهخداداغ . (ص ، اِ) نشان . (برهان ). علامت و نشان چیزی . سمة. (منتهی الارب ) (دهار). وسم . کدمة. دماع . (منتهی الارب ). نشان چیزی بر چیزی . چنانکه در حوض یا آب انبار گویند: داغ آب تا فلان حد پیداست ؛ یعنی نشان آب . و بعضی گفته اند داغی که می سوزانند معنی حقیقی و به معنی نشان مجازی