لغتنامه دهخدا
پرندآور. [ پ َ رَ وَ ] (ص مرکب ) شمشیر جوهردار. (رشیدی ). تیغ گوهردار. (اسدی ). گوهردار (شمشیر و مانند آن ). تیغ گهردار. (صحاح الفرس ). تیغ و شمشیرجوهردار. (برهان ) (جهانگیری ). برندآور : بینداخت تیغ پرندآورش همی خواست از تن بریدن سرش . <p