برهنهشدگی زمینساختیtectonic denudationواژههای مصوب فرهنگستانبرهنه شدن تودههای زیرین، مانند پیسنگ یا سنگهای پرقوام دیگر، براثر حرکت لایة چینهدار روی آن
برهنهشدگیdenudationواژههای مصوب فرهنگستانمجموعة فرایندهای طبیعی از قبیل فرسایش و هوازدگی و حرکت جِرمی که به تخریب و حذف لایههای سطح زمین منجر میشود
برهنهلغتنامه دهخدابرهنه . [ ب ِرَ / ب َ رَ ن َ / ن ِ / ب ِ هََ ن َ / ن ِ ] (ص ) ترجمه ٔ عریان باشد. (از غیاث ). عریان ، مثل تیغ برهنه و لوای برهنه . (آنندراج
برهنةلغتنامه دهخدابرهنة. [ ب َ هََ ن َ ] (ع مص ) حجت قائم کردن . (از منتهی الارب ). برهان اقامه کردن . (ناظم الاطباء). برهان آوردن . (از اقرب الموارد). دلیل آوردن .
برهنهشدگیdenudationواژههای مصوب فرهنگستانمجموعة فرایندهای طبیعی از قبیل فرسایش و هوازدگی و حرکت جِرمی که به تخریب و حذف لایههای سطح زمین منجر میشود
برهنهشدگیdenudationواژههای مصوب فرهنگستانمجموعة فرایندهای طبیعی از قبیل فرسایش و هوازدگی و حرکت جِرمی که به تخریب و حذف لایههای سطح زمین منجر میشود