بروات بالالغتنامه دهخدابروات بالا. [ ب َ رَ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم . سکنه ٔ آن 897 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، خرما،حنا و مرکبات است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 8).
برواتلغتنامه دهخدابروات . [ ب َ رَ ] (اِ) ج ِ بَرات . (ناظم الاطباء). جمعی است که از کلمه ٔ برات ساخته اند و برات خود نیز در اصل برائت بر وزن سلامت است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ 2، از مطرزی ). دستاویزها.
بروات میانلغتنامه دهخدابروات میان . [ ب َ رَ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان بم . سکنه ٔ آن 800 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، حنا، خرما و مرکبات است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 8).
بروات پائینلغتنامه دهخدابروات پائین . [ب َ رَ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم . سکنه ٔ آن 780 تن است . آب آن از قنات ومحصول آن غلات است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 8).
برواتلغتنامه دهخدابروات . [ ب َ رَ ] (اِ) ج ِ بَرات . (ناظم الاطباء). جمعی است که از کلمه ٔ برات ساخته اند و برات خود نیز در اصل برائت بر وزن سلامت است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ 2، از مطرزی ). دستاویزها.
درخویدلغتنامه دهخدادرخوید. [ ] (اِخ ) (بحیره ٔ...) بحیره ای کوچک است . [ از پارس ] نهری از آنجا می آید که به بروآت معروف است . (فارسنامه ٔابن البلخی ص 154) (از نزهةالقلوب مقاله ٔ 3 ص 240).
برواتلغتنامه دهخدابروات . [ ب َ رَ ] (اِ) ج ِ بَرات . (ناظم الاطباء). جمعی است که از کلمه ٔ برات ساخته اند و برات خود نیز در اصل برائت بر وزن سلامت است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ 2، از مطرزی ). دستاویزها.
برواتلغتنامه دهخدابروات . [ ب َ رَ ] (اِ) ج ِ بَرات . (ناظم الاطباء). جمعی است که از کلمه ٔ برات ساخته اند و برات خود نیز در اصل برائت بر وزن سلامت است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ 2، از مطرزی ). دستاویزها.