بروسللغتنامه دهخدابروسل . [ بْرو / ب ُ س ِ ] (اِخ ) تلفظی از کلمه ٔ بروکسل در لهجه ٔ فلامانی . بروکسل ، پایتخت بلژیک . رجوع به بروکسل شود.
بروسلوزفرهنگ فارسی عمیدبیماری واگیرداری که بهوسیلۀ یکی از گونههای بروسلا ایجاد میشود و از علائم آن حملههای مکرر تب، ضعف، کمخونی، و افسردگی روحی است؛ تب مالت.
بارریکادلغتنامه دهخدابارریکاد. (اِخ ) (روزهای سنگربندی ) نخستین بار در دوازدهم ماه مه ٔ1588 م . اتفاق افتاد و آن تظاهرات لیگورها علیه هانری سوم بود. کرت دوم ، بیست وهفتم ماه اوت 1688 و آغاز اغتشاشات فرند بود. چون آن دوتریش خبر فت
بلژیکلغتنامه دهخدابلژیک . [ ب ِ ] (اِخ ) کشوری است در شمال غربی اروپا که وسعت آن 30500 کیلومترمربع و جمعیتش 8989000 تن است . پایتختش بروکسل (بروسل ). از شمال به دریای شمال و هلند، از مشرق به آلمان و دوک نشین لوکزامبورگ ، از مغ
بروسلوزفرهنگ فارسی عمیدبیماری واگیرداری که بهوسیلۀ یکی از گونههای بروسلا ایجاد میشود و از علائم آن حملههای مکرر تب، ضعف، کمخونی، و افسردگی روحی است؛ تب مالت.