بیرونهلغتنامه دهخدابیرونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) پیراهنی که بالاتر از همه پوشند مانند چوغه و امثال آن . (آنندراج ). لباسی که روی لباسهای دیگر پوشند. بالاپوش . (ناظم الاطباء)
برونهواژهنامه آزاددریچه ای در پائین تنورکه جهت تمیز کردن و بیرون کشیدن زایآت و خاکستر اضافه تنور وجود داشت-دریچه ای در پائین کندو (سیلو)گندم که جهت برداشتن گندم ،جو ویا سایر غلات قرار داده شده بود.
لوورتورلغتنامه دهخدالوورتور. [ وِ ] (اِخ ) توسن . سیاستمدار و ژنرال هائی تی . مولد سن دمین گو و رئیس طاغیان سن دمینگو از 1796 تا 1802 م . ژنرال برونه ویرا بگرفت و او در فرانسه بمرد. (1803-<span
ظاهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اهر، نمود، جلوه، صورتظاهر، پدیده، عارضه ظاهر بیرونی، برونه، بدنه، بیرون ظواهر، ظاهرقضیه، صورت، اثر، امپرسیون، ادراک مثل، مثال، وجه، شکل ظهور، وقوع، کشف تخیل، خیال، وهم سراب، خطای باصره، شبح، تجسم پدیده، عارضه، حادثه، عوارض، پدیدهها، حادثات، چیز، شیء، ذات محل بیرون زدن، محل ظهور و تج
برونهواژهنامه آزاددریچه ای در پائین تنورکه جهت تمیز کردن و بیرون کشیدن زایآت و خاکستر اضافه تنور وجود داشت-دریچه ای در پائین کندو (سیلو)گندم که جهت برداشتن گندم ،جو ویا سایر غلات قرار داده شده بود.
عبرونهلغتنامه دهخداعبرونه . [ ع ُ ن َ ] (اِخ ) (بعبری معبر) یکی از محلات و منازل بنی اسرائیل است که در جوار عیقول جابر بود و موضعش معلوم نیست . (قاموس کتاب مقدس ).
برونهواژهنامه آزاددریچه ای در پائین تنورکه جهت تمیز کردن و بیرون کشیدن زایآت و خاکستر اضافه تنور وجود داشت-دریچه ای در پائین کندو (سیلو)گندم که جهت برداشتن گندم ،جو ویا سایر غلات قرار داده شده بود.