برونسو 1egressiveواژههای مصوب فرهنگستان1. ویژگی دستهای از آواهای زبان که در تولید آنها جریان هوا به سمت بیرون از آغازشگر است 2. آوایی که در تولید آن جریان هوا به سمت بیرون از آغازشگر است
بیرون شولغتنامه دهخدابیرون شو. [ ش َ / شُو ] (اِ مرکب ) برونشو. برون شد. بیرون شد. مخرج . دررو. مخلص . علاج . چاره . رهایی : یک جرعه می کهن ز ملکی نو به وز هرچه نه می طریق بیرون شو به . خیام .کرد کارش
برون شولغتنامه دهخدابرون شو. [ ب ِ / ب ُ ش َ / شُو ] (اِ مرکب ) مخرج : باب ورا گرامی خوانی و ننگری تا زین سخن که گفتی باشد برون شوی . سوزنی .کز فلک راه برونشو دیده بو
نوآوری برونسوoutbound innovation, inside-out innovationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نوآوری باز با استفادة هدفمند از دانش و فنّاوری و منابع درونسازمانی