لغتنامه دهخدا
بیرحا. [ ب َ رَ ] (اِخ ) بَیْرُحاء بَیْرَحا. اما روایت مردم مغرب به اضافه است و اعراب راء برفع و جر و نصب و در بعضی روایات بیرحی نیز نقل شده است بمعنی سرزمینی متعلق به ابوطلحة یا نام موضعی است نزدیک مسجد مدینه که معروف به قصر بنی حدیلة نیز می باشد و این قصر را رسول اکرم (ص )