لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) مسروق . فریدالدین عطار در تذکرةالاولیاء آرد که : آن رکن روزگار آن قطب ابرار آن فرید دهر آن وحید عصر آن عاشق معشوق شیخ وقت احمد مسروق رحمةاﷲ علیه . از مشایخ کبار خراسان بود و از طوس بود اما در بغداد نشستی و باتفاق همه از جمله اولیاءخدای بود و او را با ق