بسامد زاویهایangular frequencyواژههای مصوب فرهنگستانشمار چرخشها در واحد زمان در حرکت چرخشی یا شمار نوسانها در واحد زمان برحسب رادیان در ثانیه در حرکت نوسانی
بسامدلغتنامه دهخدابسامد. [ ب َ م َ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متوالی . (واژه های نو فرهنگستان ). ترجمه ٔ فرکانس . تردد.
بَسامدfrequencyواژههای مصوب فرهنگستانتعداد چرخههای هر کمیت دورهای یا آهنگ تکرار هر رویداد در واحد زمان * مصوب فرهنگستان اول
بسامدفرهنگ فارسی معین(بَ مَ) (مص مر.) 1 - شمارش دفعه های چیزی در مدت معین یا دفعه های کاربرد واژه ای خاص در یک نوشته . 2 - فراوانی ، وفور (ریاضی ). 3 - فرکانس (فیزیک ).
واکنایی خازنیcapacitive reactanceواژههای مصوب فرهنگستانواکنایی ناشی از ظرفیت یک خازن یا مدار که برابر با معکوس حاصلضرب ظرفیت در بسامد زاویهای است
گرانرَوی ناهمفازout-of-phase viscosityواژههای مصوب فرهنگستاندر اندازهگیریهای پویا، بخش موهوم گرانروی مختلط که بهصورت نسبت مدول ذخیره (storage modulus) به بسامد زاویهای نشان داده میشود
گرانرَوی پویاdynamic viscosityواژههای مصوب فرهنگستاندر انـدازهگیـریهای پـویـا، جـزء واقعی گـرانرَوی مختلط که بهصـورت نسبت مـدولاتلافی (loss modulus) به بسامد زاویهای نشان داده میشود متـ . گرانرَوی دینامیکی
بسامدلغتنامه دهخدابسامد. [ ب َ م َ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متوالی . (واژه های نو فرهنگستان ). ترجمه ٔ فرکانس . تردد.
بسامدفرهنگ فارسی معین(بَ مَ) (مص مر.) 1 - شمارش دفعه های چیزی در مدت معین یا دفعه های کاربرد واژه ای خاص در یک نوشته . 2 - فراوانی ، وفور (ریاضی ). 3 - فرکانس (فیزیک ).
میان بسامدلغتنامه دهخدامیان بسامد. [ ب َ م َ ] (اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متواتر متوسط. (لغات فرهنگستان ).
بسامدلغتنامه دهخدابسامد. [ ب َ م َ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متوالی . (واژه های نو فرهنگستان ). ترجمه ٔ فرکانس . تردد.
درصد اثر بسامدpercent frequency effectواژههای مصوب فرهنگستاندرصد اختلاف میان مقاومتویژۀ اندازهگیریشده در دو بسامد مختلف اختـ . داب PFE
دهندۀ نوترکیبی پُربسامدhigh frequency recombination donor, HFR donorواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دهندۀ همیوغ (conjugal) که براثر درج یک دیسک (disk) در فامتن یک باکتری به وجود میآید