بسامد شنیداریaudio frequencyواژههای مصوب فرهنگستانهر بسامدی که در گسترۀ 20 تا 20000 هرتز قرار داشته باشد
بسامدلغتنامه دهخدابسامد. [ ب َ م َ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متوالی . (واژه های نو فرهنگستان ). ترجمه ٔ فرکانس . تردد.
بَسامدfrequencyواژههای مصوب فرهنگستانتعداد چرخههای هر کمیت دورهای یا آهنگ تکرار هر رویداد در واحد زمان * مصوب فرهنگستان اول
بسامدفرهنگ فارسی معین(بَ مَ) (مص مر.) 1 - شمارش دفعه های چیزی در مدت معین یا دفعه های کاربرد واژه ای خاص در یک نوشته . 2 - فراوانی ، وفور (ریاضی ). 3 - فرکانس (فیزیک ).
گسترۀ بسامد شنیداریaudio frequency rangeواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از طیف انرژی آکوستیکی با بسامد بین 20 تا 20000 ارتعاش در ثانیه، که گوش انسان معمولی آن را تشخیص میدهد متـ . گسترۀ شنیداری audio range
بسامدلغتنامه دهخدابسامد. [ ب َ م َ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متوالی . (واژه های نو فرهنگستان ). ترجمه ٔ فرکانس . تردد.
بسامدفرهنگ فارسی معین(بَ مَ) (مص مر.) 1 - شمارش دفعه های چیزی در مدت معین یا دفعه های کاربرد واژه ای خاص در یک نوشته . 2 - فراوانی ، وفور (ریاضی ). 3 - فرکانس (فیزیک ).
میان بسامدلغتنامه دهخدامیان بسامد. [ ب َ م َ ] (اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متواتر متوسط. (لغات فرهنگستان ).
بسامدلغتنامه دهخدابسامد. [ ب َ م َ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متوالی . (واژه های نو فرهنگستان ). ترجمه ٔ فرکانس . تردد.
درصد اثر بسامدpercent frequency effectواژههای مصوب فرهنگستاندرصد اختلاف میان مقاومتویژۀ اندازهگیریشده در دو بسامد مختلف اختـ . داب PFE
دهندۀ نوترکیبی پُربسامدhigh frequency recombination donor, HFR donorواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دهندۀ همیوغ (conjugal) که براثر درج یک دیسک (disk) در فامتن یک باکتری به وجود میآید