فرهنگ فارسی عمید
۱. (ادبی) در بدیع، تبدیل کلمه بهواسطۀ مجاورت لفظی یا تقدیری، مانند این شعر: دنیا که در او مرد خدا گِل نسرشتهست / نامرد که ماییم چرا دل بسرشتیم؟ (سعدی۲: ۵۲۱). که در آخر مصراع دوم بهجای دل دادن، دل بسرشتن آورده.۲. (اسم مصدر) مانند و مشابه شدن.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] با یکدیگر موافقت کردن.