stealsدیکشنری انگلیسی به فارسیسرقت می کند، سرقت، دزدیدن، ربودن، بسرقت بردن، دستبرد زدن، بلند کردن، سرقت کردن
stealدیکشنری انگلیسی به فارسیسرقت کن، سرقت، دزدیدن، ربودن، بسرقت بردن، دستبرد زدن، بلند کردن، سرقت کردن
اسرقدیکشنری عربی به فارسیشبانه دزديدن , سرقت مسلحانه کردن , دستبرد زدن , دزديدن , ربودن , چاپيدن , لخت کردن , بسرقت بردن , بلند کردن چيزي
زدنلغتنامه دهخدازدن . [ زَ دَ ] (مص ) پهلوی ، ژتن و زتن از ریشه ٔ ایرانی قدیم : جتا، جن . اوستا: گن (بارتولمه 490) (نیبرگ 258). پارسی باستان ریشه ٔ: اَجَنَم ، جَن (کشتن ). هندی باستان ریشه ٔ: هنتی هن و گم (مضروب کردن ، کشتن