لغتنامه دهخدا
بچشم . [ ب ِ چ َ ] (صوت ). روی چشم . برچشم . بالای چشم . کلمه ای که در جواب استعمال کنند یعنی با میل و رغبت اطاعت می کنم و چون به کسی گویند این کار را بکن در جواب می گوید بچشم یعنی اطاعت میکنم . (ناظم الاطباء). این کلمه را در وقت قبول کردن امری بر زبان رانند تعظیماً لامره . (