به آسان
بسهولت . [ ب ِ س ُل َ ] (ق مرکب ) بآسانی و بی دشواری . (ناظم الاطباء).
مفيد
دستها پایین، بسهولت، بدون کوشش، بدون احتیاط
اسکاچ ترین، لهشونده، کدویی، بسهولت خرد وله شونده
اسکواشی، لهشونده، کدویی، بسهولت خرد وله شونده
لغزیدن روی، لغزنده، روکش متکا، بسهولت جابجا شونده