بسپار خطیlinear polymerواژههای مصوب فرهنگستانبسپاری که در آن مولکولها از زنجیرههای غیرخطی منفرد اتمها تشکیل شدهاند
مهرهچَفتهvoussoirواژههای مصوب فرهنگستانهریک از قسمتهای ذوزنقهای در چَفتههای معماری مغربزمین، معمولاً از جنس سنگ یا آجر
مهرهچَفتۀ کنگرهایstepped voussoirواژههای مصوب فرهنگستانمهرهای که لبۀ فوقانی آن را صاف میکنند تا با رجِ ساختمایههای پیرامون همتراز شود
بسیارلغتنامه دهخدابسیار. [ ب ِ ] (ق ، ص ) پهلوی وسیار مرکب از وس . ساختمان کلمه واضح نیست . در پارسی باستان وسی دهار «بسیار گرفته ، داشته » قیاس کنید با وسی کار پهلوی «نیبرگ 236» و رجوع به اسفا 1:2</
میزان شاخهداریbranching factorواژههای مصوب فرهنگستانسنجهای برای اندازهگیری شاخهداری بسپارها که با عدد گرانرَوی نشان داده میشود و با گرانرَوی بسپار خطی با همان وزن مولکولی مقایسه میشود
پارامتر شاخهداریbranching parameterواژههای مصوب فرهنگستانپارامتری که نشاندهندۀ کاهش شعاع ژیراسیون (radius of gyration) یک بسپار بلندشاخه در مقایسه با یک بسپار خطی با همان وزن مولکولی است
داربسپارdendritic polymerواژههای مصوب فرهنگستان1. بسپاری با هستهای مشخص که در پیرامون آن اجزایی بهصورت متمرکز و منظم قرارگرفتهاند 2. بسپاری با ساختار شاخهای منظم
پیشبسپارprepolymerواژههای مصوب فرهنگستانمولکولی پیشساخته با ساختار و جرم مولکولی مشخص و آماده برای بسپار شدن
تَفبسپارpyropolymerواژههای مصوب فرهنگستانبسپاری که از تَفکافت یک بسپار پیشماده (precursor) حاصل میشود