سرپل ساحلیbeachheadواژههای مصوب فرهنگستانمنطقۀ مشخصی از ساحل دشمن که چنانچه تصرف و نگهداری شود پیاده کردن افراد و وسایل را در ساحل امکانپذیر میکند و فضای رزمایشی لازم برای عملیات طرحریزیشده به ساحل را فراهم میسازد
بساطفرهنگ فارسی عمید۱. گستردنی؛ هر چیز گستردنی، مانندِ فرش، سفره، و مانندِ آن.۲. [مجاز] سرمایه؛ دستگاه.۳. [قدیمی] زمین وسیع.
بسائطلغتنامه دهخدابسائط. [ ب َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ بسیط. (غیاث ) (آنندراج ) (دزی ج 1).- بسائط اربع ؛ مراد از بسائط اربع عناصر خاک وباد و آتش و آب است . (غیاث ).