خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشریت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بشریت
/bašariy[y]at/
معنی
۱. انسان بودن.
۲. انسانیت؛ مردمی.
۳. (اسم) نوع انسان؛ تمام انسانها.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آدمیت، انسانیت، مردمی ≠ حیوانیت
دیکشنری
flesh, man, manhood
-
جستوجوی دقیق
-
بشریت
لغتنامه دهخدا
بشریت . [ ب َ ش َ ری ی َ ] (اِ) (مص جعلی ، اِ مص ) انسانیت . (ناظم الاطباء). مردمی : کمترین درجه اندر صحو رؤیت بازماندگی بشریت بود. (کشف المحجوب ص 233).گفتم : ز وادی بشریت توان گذشت گفتا: توان اگر نبود مرکبت جمام . خاقانی .- ضعف بشریت ؛ ناتوانی انس...
-
بشریت
واژگان مترادف و متضاد
آدمیت، انسانیت، مردمی ≠ حیوانیت
-
بشریت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: بشریّة] bašariy[y]at ۱. انسان بودن.۲. انسانیت؛ مردمی.۳. (اسم) نوع انسان؛ تمام انسانها.
-
بشریت
فرهنگ فارسی معین
(بَ شَ یَّ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - وضع یا کیفیت بشر بودن . 2 - نوع انسان ، مجموعة انسان ها. 3 - منش یا رفتار انسانی ، انسانیت .
-
بشریت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
flesh, man, manhood
-
بشریت
دیکشنری فارسی به عربی
انسانية , فناء
-
واژههای مشابه
-
crime against humanity
جنایت علیه بشریت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] جنایت سهمناکی که دربرگیرندۀ رشتهاعمال نظاممندی است و غالباً با پنهانکاری مقامات رسمی صورت میگیرد و وجدان جامعۀ بشری را متأثر میکند
-
آمریکا دشمن بشریت
دیکشنری فارسی به عربی
أمريکا عدوالإنسانية
-
واژههای همآوا
-
بشریة
لغتنامه دهخدا
بشریة. [ ب َ ش َ ری ی َ ] (اِخ ) یکی از هفت فرقه ٔ معتزله باشند. (بیان الادیان ). فرقه ای از معتزله ، اصحاب بشربن المعتمر. (مفاتیح ). گروهی از معتزله و اتباع بشربن المعتمر باشند. بشر خود از افاضل علماء معتزله بود و عقاید خاصی داشت . رجوع به کشاف اصطل...
-
بشریة
لغتنامه دهخدا
بشریة. [ ب َ ش َ ری ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث بشری . رجوع به بشری و بشریت شود.
-
جستوجو در متن
-
Beatitude
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بشریت، برکت، سعادت جاودانی
-
manyness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بشریت