بشنویلغتنامه دهخدابشنوی . [ ] (اِخ ) حسین . از شاعران بود و در مذمت به دار آویختن جسد باذ (373 هَ . ق .) اشعار عربی دارد. رجوع به کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 186 شود. مؤلف اللباب نام وی را ابوعبداﷲ حسین بن داود آورده و
بشنویلغتنامه دهخدابشنوی . [ب َ ن َ ] (ص نسبی ) طایفه ٔ بزرگی از کردان که در نواحی جزیره ٔ ابن عمر ساکن باشند. رجوع به کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 185، 190 و اللباب ص 127 شود.
حسن بسنویلغتنامه دهخداحسن بسنوی . [ ح َ س َ ن ِ ب ُ ن َ ] (اِخ ) آق حصاری ، ملقب به ملا کافی . او راست : نورالیقین که در 1014 هَ . ق . به پایان رسانیده است .
حسین بسنویلغتنامه دهخداحسین بسنوی . [ ح ُ س َ ن ِ ب ُ ن َ ] (اِخ ) معروف به حسین افندی رئیس الکتاب روم و درگذشته ٔ 1054 هَ . ق . او راست : بدایع الوقایع» در تاریخ عثمانی به ترکی . (هدیة العارفین ج 1 ص 322
حسین بشنویلغتنامه دهخداحسین بشنوی . [ ح ُ س َ ن ِ ب ُ ] (اِخ )ابن داود کرد. اشعار او را ابن شهرآشوب در «مناقب » آورد، و در معالم العلماء ص 36 و 137 نیز او را یاد کرده است . او راست : «الرسائل البشنویة» و «الدلائل ». (ذریعه ج <span
حسین بشنویلغتنامه دهخداحسین بشنوی . [ ح ُ س َ ن ِ ب ُ ] (اِخ )ابن داود کرد. اشعار او را ابن شهرآشوب در «مناقب » آورد، و در معالم العلماء ص 36 و 137 نیز او را یاد کرده است . او راست : «الرسائل البشنویة» و «الدلائل ». (ذریعه ج <span
لهطةلغتنامه دهخدالهطة. [ ل َ طَ ] (ع اِ) چیزی که بشنوی و نه راست شماری آن را و نه دروغ . (منتهی الارب ).
هلطةلغتنامه دهخداهلطة. [ هََ طَ] (ع اِ) خبری که بشنوی آن را و نه راست شماری و نه دروغ . (از منتهی الارب ). لهطة. (از اقرب الموارد).
سامان دادنلغتنامه دهخداسامان دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) نظم و ترتیب دادن . سر و صورت دادن : خدایگانا گر بشنوی ز بنده ٔ خویش مگر بعذر دهد کار خویش را سامان .فرخی .
کدفلغتنامه دهخداکدف . [ ک َ دَ ] (ع اِ) آواز افتادن پاها برجای سخت یا آوازی که بشنوی بی آنکه بنگری چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) .
کدفةلغتنامه دهخداکدفة. [ ک َ دَ ف َ] (ع اِ) صوت افتادن پاها بر جای سخت و گفته اند صوتی که بشنوی بدون دیدن چیزی . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کَدَف . (ناظم الاطباء). رجوع به کدف شود.
حسن سرابشنویلغتنامه دهخداحسن سرابشنوی . [ ح َ س َ ن ِ س َ ب ِ ن َ ] (اِخ ) کاشانی بن حسین بن حسن . اجازه ای بتاریخ 728 هَ . ق . و دیگری مورخ 763 هَ . ق . از وی باقی مانده است و خود اواز علامه ٔ حلی اجازت دارد. (ذریعه ج <span class="h
حسین بشنویلغتنامه دهخداحسین بشنوی . [ ح ُ س َ ن ِ ب ُ ] (اِخ )ابن داود کرد. اشعار او را ابن شهرآشوب در «مناقب » آورد، و در معالم العلماء ص 36 و 137 نیز او را یاد کرده است . او راست : «الرسائل البشنویة» و «الدلائل ». (ذریعه ج <span