بسولغتنامه دهخدابسو. [ ] (اِ) از رموز جداولی است که هندیان در حل زیجها بکار می برند. رجوع به ماللهند ص 86 س 13 شود.
بسولغتنامه دهخدابسو. [ ] (اِخ ) برسو. چمن زاری به حومه ٔ اشرف . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد، رابینو،چ 1336 هَ . ش . بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 93 شود.
بشولغتنامه دهخدابشو. [ ] (اِخ ) (چشمه ) از ناحیه ٔ تل خسروی کوه کیلویه نیم فرسنگ میانه ٔ جنوب و مشرق قریه ٔ کره است . الوار میگویند کیخسرو در این چشمه تن شویی کرده چنانچه در ناحیه ٔ تل خسروی گفته شد. (فارسنامه ٔ ناصری ).
بشولغتنامه دهخدابشو. [ ] (اِخ ) (چشمه ) از ناحیه ٔ تل خسروی کوه کیلویه نیم فرسنگ میانه ٔ جنوب و مشرق قریه ٔ کره است . الوار میگویند کیخسرو در این چشمه تن شویی کرده چنانچه در ناحیه ٔ تل خسروی گفته شد. (فارسنامه ٔ ناصری ).
بشوگویش اصفهانی تکیه ای: bebe / gel طاری: bebe طامه ای: bobe طرقی: bebo کشه ای: bebo نطنزی: babe / vâbe
بشوگویش خلخالاَسکِستانی: âbaš دِروی: â.baš شالی: âben کَجَلی: be.baš کَرنَقی: bəbaš کَرینی: bəbaš کُلوری: bəbən/ bəbaš گیلَوانی: bəbaš لِردی: bəbaš
کربشولغتنامه دهخداکربشو. [ ک َ ب َ ] (اِ) مارپلاس . (صحاح الفرس ). کرباسه است که چلپاسه و وزغه باشد. (برهان ). چلپاسه ٔ بزرگ زهردار. (ناظم الاطباء). مارمولک . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کربسه ، کربس ، کرباسو، چلپاسه و اسامی دیگر این حیوان شود.
ول بشولغتنامه دهخداول بشو. [ وِ ب ِ / ب َ ] (اِ) بل بشو.(فرهنگ فارسی معین ). هرج ومرج . رجوع به بل بشو شود.
جعفریه دبشولغتنامه دهخداجعفریه دبشو. [ ج َ ف َ ری ی َ دِ ] (اِخ ) قریه یی است در ناحیه ٔ غربی مصر. (معجم البلدان ).
بشولغتنامه دهخدابشو. [ ] (اِخ ) (چشمه ) از ناحیه ٔ تل خسروی کوه کیلویه نیم فرسنگ میانه ٔ جنوب و مشرق قریه ٔ کره است . الوار میگویند کیخسرو در این چشمه تن شویی کرده چنانچه در ناحیه ٔ تل خسروی گفته شد. (فارسنامه ٔ ناصری ).